مسأله تفاوت در نگاه به آمریکاست!
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۴۹۳۸۹
نگاهی به عملکرد دولت دکتر مصدق در نحوه مواجهه با دشمنهای خارجی و مقایسه آن با عملکرد دولت دکتر روحانی. به گزارش جهان نيوز؛ سید یزدان حبیی در یادداشت روزنامه وطن نوشت: حرکت ملی مردم ایران برای احقاق حق دستیابی به صنعت هستهای و مناقشه و جنجال قدرتهای جهانی برای جلوگیری از داشتن این حق، یقینا خبرسازترین و موردتوجهترین پدیده سالهای اخیر بوده است و از جهت تاثیرگذاری در فضای سیاسی و اجتماعی ایران، میتواند با رخدادهای بزرگ تاریخ معاصر مقایسه شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سالهای آخر دهه ۲۰ زمانی که ملت ایران برای در اختیار گرفتن «کنترل» صنعت نفت و منابع نفتی قیام میکند، انگلیس و آمریکا در پیمانی راهبردی با مجموعهای از تحریمهای نفتی، کالایی و ارزی، دولت و ملت ایران را محاصره اقتصادی کرده و با استفاده از این اهرم سعی میکنند در «مذاکرات نفت» طرف ایرانی را مجاب به کوتاه آمدن از حق خود کنند. به علاوه دولت انگلیس با برگزاری رزمایش در خلیجفارس و تهدید نظامی، همچنین متهم کردن ایران به برهمزنی امنیت جهانی در شورای امنیت سازمان ملل، فشار خود را تشدید میکند. جالب است که مشابه مجموعه این اقدامات علیه نهضت ملی نفت، در چند سال گذشته از سوی آمریکا و انگلیس تکرار شده است اما این مرتبه به دلیل مخالفت با برنامه هستهای ایران.
هر چند بررسی همه جوانب هر دو پدیده و بویژه بهرهگیری از تجربههای آنها، بسیار مهم و ضروری است، اما آنچه میخواهیم در این نوشته به آن بپردازیم، نگاهی به عملکرد دولت دکتر مصدق در نحوه مواجهه با دشمنهای خارجی و مقایسه آن با عملکرد دولت دکتر روحانی در همین زمینه است.
۱- درک و آشنایی با فضای بینالمللی
بررسی میزان درک و آشنایی با فضای بینالمللی در هر دو دولت مصدق و روحانی، مهمترین مولفه برای ارزیابی عملکرد سیاست خارجی این دولتها است. در نگاهی خوشبینانه هر دو دولت بهرغم ادعاها و تجربههای چندین ساله، آشنایی و درک کافی نسبت به واقعیتهای دنیا ندارند و در شرایطی که دولتهای قدرتمند فقط و فقط به افزایش و اعمال اقتدار خود توجه میکنند، دولتهای دکتر مصدق و دکتر روحانی، تصور دارند فضای بینالمللی یک رقابت سالم بین کشورهاست و احیانا ممکن است بعضی قدرتها در این بین نسبت به دیگران خیرخواهی داشته باشند.
دکتر مصدق بهرغم تجربه چندین ساله خود در مناصب مهم از جمله وزارت امور خارجه و همچنین از نزدیک دیدن وقایع مهمی مانند جنگهای اول و دوم جهانی، نگاهی توأم با ملاطفت و خوشبینی نسبت به نیروهای خارجی بویژه آمریکا داشته و این نظر خود را مکررا در نامههای پیاپی خود به روسای جمهور آمریکا (ترومن و آیزنهاور) ابراز داشته است.
دقت در جملاتی از اولین نامه دکتر مصدق به هری ترومن (رئیسجمهوری آمریکا) میتواند جالب توجه باشد: «نظر به اینکه بین ملتین ایران و آمریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده رجاء واثق هست که هیچ موقع کوچکترین خللی به این حسن روابط وارد نشود و ملت بزرگ و ارجمند آمریکایی از طرفداران جدی آزادی و حاکمیت ملل شناخته شده و فداکاریهای آن ملت نیکنهاد در دو جنگ اخیر بهترین گواه این معنی است، لذا لازم دانستم خاطر آن حضرت را از جریانات اخیر مستحضر سازم و یقین دارم که دولتهای آزاد جهان و خصوصا دولت دوست ما آمریکا در این موضوع مهم از معاضدت به آمال ملی ایران خودداری نخواهد کرد».(۱)
دکتر مصدق در حالی آمریکا را «طرفدار جدی آزادی و حاکمیت ملل» میخواند و «فداکاری آن ملت نیکنهاد در دو جنگ [جهانی] اخیر» را گواه آن میداند، که ۶ سال پیش همین رئیسجمهور آمریکا(هری ترومن) دستور حمله با بمب اتم به ژاپن را صادر میکند و آلمان را بین خود و دیگر کشورهای پیروز در جنگ دوم جهانی تقسیم میکند. دکتر مصدق با همین نگاه در طول دوران نخستوزیری خود چندین بار مطالبات ایران از متفقین به دلیل خسارتهای جنگ دوم جهانی را از آمریکا مطالبه میکند و متن همه نامهها نشانگر مطالبه از موضع ضعف و امید داشتن به تحقق وعده آمریکاست.
درباره انگلیس نیز اگرچه دکتر مصدق مواضع محکمی دارد و با دیدن دخالتهای انگلیس در کشور، دست به تعطیلی کنسولگریهای آن کشور و در ادامه قطع روابط سیاسی میزند، اما با انگلیس تنها بر سر مساله نفت و شرکت نفت مناقشه داشته است و روحیه استعمارگری انگلیس و فزونخواهی آن را گویی نمیبیند.
به عنوان مثال در واکنش به شعار «مردهباد انگلیس» جمعیتی که مصدق بعد از قطع روابط با انگلیس برای آنها سخنرانی میکرد، میگوید: «نه آقایان! من حاضر نیستم شما بگویید مردهباد انگلیس. بلکه ما و شما و هر دو میخواهیم و دعا میکنیم که خدای متعال دولت انگلیس را برای شناختن حق مسلم ما هدایت کند. خدای متعال بدبختیهای ملت ما را در جلوی چشم آنها مجسم کند. هموطنان عزیز من! دولت انگلیس یک وقت در این مملکت سیاست خوبی را تعقیب کرد. آن وقت اول مشروطیت بود. دولت انگلیس وقتی دید عناصر خائن و وطنفروشی به دولت تزاری میگروند، آمد و از آزادیخواهان حمایت کرد و مشروطیت ما با خون شهدای آزادی گرفته شد. این سیاستی بود که دولت انگلیس بسیار خوب بازی کرد. پس از آن دولت انگلیس از این رویه عاقلانه خود صرفنظر نمود و حاضر شد با دولت تزاری روسیه قرارداد نفوذ امضا کند».(۲)
البته ناگفته نماند دکتر مصدق مساله اصلی مناقشه نفتی و خواست ملت ایران را بخوبی درک کرده بود و هیچکدام از پیشنهادهای آمریکا و انگلیس و بانک بینالمللی را که تنها در ظاهر موافق ملی شدن نفت بودند ولی عملا «کنترل» نفت را در اختیار قدرتها قرار میدادند، نپذیرفت.
دولت دکتر روحانی نیز متاسفانه با در نظر نگرفتن اهمیت راهبردی صنعت هستهای و خواست اصلی آمریکا برای مهار ایران به وسیله مذاکرات و توافقهای بینالمللی، تصمیمگیری برای صنعت هستهای را در چارچوب برجام محدود کردهاست. همچنین دکتر روحانی بدون توجه به انگیزه اصلی قدرتها که تامین حداکثری منافع اقتصادی خود و بالاتر از آن محدود کردن قدرت سیاسی باقی کشورهاست، تصور میکند با محدود کردن توان هستهای کشور، سرمایهگذاری خارجی با حجم زیادی صورت میگیرد و با شکلگیری رقابت اقتصادی بین کشورها، منافع ملی و اقتصادی ایران تامین میشود. تصوری که تاکنون معلوم شده است به کلی دور از واقعیت است.
۲- نحوه تعامل با رهبر سیاسی،اجتماعی و مذهبی مردم
در مقابل نگاه خوشبینانه نسبت به قدرتهای جهانی و عدم درک و آشنایی با واقعیتهای دنیا، در دوران هر دو دولت، افراد و جریانهای دیگری نیز وجود دارند که همواره نسبت به «دشمنی دشمن» گوشزد میکنند. لذا نحوه تعامل و مواجهه دولتهای دکتر مصدق و دکتر روحانی با این جریانها حائز اهمیت است. در زمان دکتر مصدق، آیتالله کاشانی به عنوان رهبر سیاسی، اجتماعی و مذهبی مردم مواضع خود را نسبت به آمریکا و انگلیس صراحتا بیان میکنند و حتی در دیدار فرستاده رئیسجمهور آمریکا برای مذاکرات نفت نیز خیلی روشن موضع خود را میگویند: «تا دو سال پیش روی هم رفته مردم ایران به ملت آمریکا خوشبین بودند اما دیگر این خوشبینی از میان رفته است، زیرا مردم این کشور ابدا خوششان نمیآید کشورهای دیگر خواه دور و خواه نزدیک در امور داخلی او مداخله کنند... ما از شما هیچ چیز نمیخواهیم و هیچ کمکی توقع نداریم جز اینکه در کار ما مداخله نکنید و بخصوص با انگلیسیها که به کشور ما فشار وارد میکنند همکاری و مساعدت نکنید».(۳)
همچنین فدائیان اسلام به رهبری شهید نوابصفوی، درباره اعتماد نکردن و بدبین بودن به نیروهای خارجی بویژه آمریکا هشدارهای جدی میدهند و در مقالهای تحت عنوان «اجنبی، اجنبی است» به صراحت بیان میکنند بهرغم اخراج انگلیسیها، آمریکاییها با دسترسیهایی که دارند همان نقش را ایفا خواهندکرد.
حتی بین طرفداران دکتر مصدق نیز افرادی بودند که قابل اعتماد نبودن قدرتها را تذکر و هشدار میدادند. از جمله آنها میتوان به «اصغر پارسا»، سخنگوی فراکسیون نهضت ملی در مجلس هفدهم اشاره کرد. او در بخشی از نطق بسیار مهم خود که بعد از سفر به آمریکا داشته است بهروشنی نظر خود را درباره قدرتهای جهانی و انتظار کمک از آنها اعلام میکند: «هموطنان عزیز! با تمام تظاهراتی که از طرف بعضی از خارجیان به عنوان مساعدت در حل این معضل میشود نباید به امید دیگران نشسته و تصور کرد ملل ستمدیده جهان در دنیایی که زور و زر جای انصاف و عدالت را گرفته مشفقی غمخوار خواهند داشت و یقین داشته باشند که ملل بزرگ جانب یک ملت ضعیف را در برابر یک کشور نیرومند نخواهند گرفت. خود آقایان ملاحظه میفرمایند با تمام تظاهرات دوستانه و غمخواریهایی که از اطراف و جوانب و از بلوکهای بهاصطلاح غربی و شرقی در این باب شده، کوچکترین مساعدتی به ملت رشید ایران نشده و فقط به تعارفات لفظی اکتفا گردیده است»(۴)
در مقابل و در نهایت دکتر مصدق، متاسفانه نهتنها به بسیاری از هشدارها توجهی نشان نداد، بلکه با اقدامات خود کاملا خلاف مصالح ملی عمل کرد و اختلافهای داخل نهضت ملی را تشدید کرد. طرفداران دکتر مصدق با دادن نسبتهای ناروا به آیتالله کاشانی عملا تاثیرگذاری ایشان در جامعه را تحتالشعاع قرار دادند.
شهید نواب صفوی در ۲۸ ماه نخستوزیری دکتر مصدق، ۲۲ ماه را در زندان به سر برد و با لایحه «درخواست اختیارات برای نخستوزیری» عملا جبهه ملی به چند پاره تقسیم شد و دکتر مصدق در ازای اعتماد به آمریکا، نسبت به نیروهای ملی سوءظن و عدم اعتماد پیدا کرد. درباره مناقشه هستهای نیز رهبر انقلاب بارها و بارها قابل اعتماد نبودن آمریکا به عنوان مدعی اصلی برنامه هستهای ایران را هشدار دادهاند و با بیان دلایل متعدد سعی در ایجاد نگرش درست در این راستا داشتهاند و بویژه درباره سوءاستفادههای دشمن از خللهایی که در برجام وجود دارد اظهار نگرانی کردهاند اما دولت دکتر روحانی همچنان راه خود را ادامه میدهد و در ادامه برجام هستهای به دنبال برجامهای دیگر است.
جناح مومن و انقلابی نیز در طول ۳ سال اخیر، مدام انواع و اقسام دشمنیهای آمریکا را با استفاده از تریبونها و رسانههای مختلف گوشزد کردهاند اما متاسفانه تنها بیمهری و در مواردی قهر و غضب دولت دکتر روحانی شامل حالشان شده است. بیسواد، بیشناسنامه و ترسو خواندن از یک سو و از طرف دیگر تذکرها و شکایتها و توقیفها تنها جوابی بوده است که دولت دکتر روحانی در پاسخ به انتقادها داده است.
جمعبندی
عدم درک درست واقعیتهای بینالمللی، اعتماد و خوشبینی بیجا نسبت به آمریکا را در پی خود داشته است. آنچه این خوشبینی و اعتماد را تلخ میکند، ضررهایی است که در پی آن به کشور وارد میشود. دکتر مصدق اگرچه بدرستی روابط سیاسی را با انگلیس قطع و سفارتخانه آن کشور را تعطیل میکند اما به دلیل وجود همراهی راهبردی آمریکا با انگلیس، تمام روابط شبکهای انگلیس به سفارتخانه آمریکا منتقل میشود و با تقویت این شبکه و به کارگیری آن، آمریکا ابتدا اختلافات داخل نهضت ملی را تشدید میکند و بعد از ایجاد گسست داخلی و مایوس کردن مردم و بدون پشتوانه شدن دولت دکتر مصدق، ضربه نهایی خود با تدارک دیدن و اجرای کودتای ۲۸مرداد وارد میکند.
درباره دولت دکتر روحانی نیز خوشبینی به آمریکا در مرحله اول شبکه ارتباطات آمریکا که سالیانی است در پی تغییر سیاستها و ماهیت جمهوری اسلامی است را فعال کرده است. در مرحله بعدی، اعتماد به آمریکا برنامه هستهای ایران را مهار کرده و عملا یکی از منابع قدرت بینالمللی ایران به وسیله برجام محدود شده است و قطعا در ادامه محدود و مهار کردن ایران در حوزههای دیگر بویژه منطقه را به دنبال خواهد داشت. در پایان، با توجه به برجام، میتوان گفت دکتر روحانی در زمینه اعتماد و خوشبینی به آمریکا گوی سبقت را از دکتر مصدق ربوده است.
با این تفاوت که اگر در دولت دکتر مصدق، اعتماد به آمریکا کودتا علیه دولت ملی را به دنبال خود داشت و ضربههای جبرانناپذیری را به ملت ایران وارد کرد، اعتماد به آمریکا در دولت دکتر روحانی، با توجه به اینکه عدم تلاش برای حل مشکلات داخلی تورمی از معضلات اجتماعی را ایجاد کرده است، شاید منجر به فروپاشی اجتماعی شود. با در نظر گرفتن دشمنی و کینهای که دولت آمریکا طی ۳۸ سال بعد از انقلاب اسلامی نسبت به مردم ایران دارد، در صورت ادامه خوشبینی و اعتماد به آمریکا، نهتنها مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور حل نمیشود بلکه شاهد ضربههای سهمگینتری از طرف دولت آمریکا به مردم ایران خواهیم بود.
...................................................................................
پینوشت
۱- بهار، دکتر مهدی، میراثخوار استعمار، ص ۶۰۷
۲- مکی، حسین، خلع ید، صص ۷-۹۱۳
۳- زهتابفرد، رحیم، افسانه مصدق، صص ۳-۴۵۲
۴- مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هفدهم، جلسه ۳۳، ۸ آبان
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۴۹۳۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رشید:۲۴۰جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل در وعده صادق کمک کرد
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفت: آمریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی برای مقابله با پهپادها و موشکهای ایران به اسرائیل کمک کردند. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، روزنامه ایران درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق گفتگویی با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) انجام داده است که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
سوال: عملیات 7 اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
سرلشکر رشید: مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.
شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.
یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
سوال: جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
سرلشکر رشید: این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.
چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط 1100 نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس 30 هزار رزمنده دارد؛ اگر 10 هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه 10 هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و 2 یا 3 هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق 6000 کیلومتر مربع بوده است.
یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.
یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.
عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم 1948 در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه 7 اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود 16 تا 20 ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
سوال: وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد.
در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه 80 میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.
در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از 102 کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به 15 زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.
دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند.
عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
سوال: درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
سرلشکر رشید: دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصى و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.
مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی 70 سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است.
وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.
رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً 80 درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، 10 ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها 20 درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با 240 فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با 80 درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
سوال: یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
سرلشکر رشید: خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات 7 اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط 1100 یا 1200 نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. 1100 نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.
بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!
انتهای پیام/